تبادل لینک هوشمند 
 |
شنبه 27 ارديبهشت 1393 |
قصه ی من و تو
قصه گل و تگرگ
ترس بی تو زنده بودن
ترس از لحظه های مرگ
ای برای باتو بودن
باید از بودن گذشتن
سر به بیداری گرفته ذهن
خواب آلوده من
بی تو اشک توی چشمانم غوغای غم دارد
هر لحظه در انتظار دیدار تو دارد
ای کلید نفسم باز کن راه نفسم
باز غروب رسید گریه توی چشمانم پر شد
بی تو من رو به سکوتم
بی تو من تاریکم
نزار به مونم توقفس
بیشتر از این توی حبس
 نویسنده : بالع مایان
 |
    |
|
شنبه 27 ارديبهشت 1393 |
وصیت نامه
اگر من مردم مرا در تابوت سیاهی بگذارید
تا همگان بدانند که من در سیاهی زندگی کرده ام
چشمانم را باز بگذارید
تا همگان بدانند من چشم به انتظار یار بودم
دستانم را باز بگذارید
تا همگان بدانند در آرزوی آوش کشیدن یار بودم
بروی سنگ قبرم تکه یخی بگذارید
تا شبانگاهان به جای یارم اشک بریزد
در آخر به یارم بگوید گر چه در مراسم عروسی او شرکت نکردم
ولی او به رسم وفایان در مجلس ترحیم من شرکت کند
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
دلم گرفت ای هم نفس
صدا بکن تو این قفس
نس بده ای هم نفس
پرم شکست تو این قفس
بیا بیا همه کسم توی کلید قفسم
بی تو شکسته وسوخته بال و پرم
ای هم نفس،قفس برای من نفس
نفس بده،تا اخرین نفس تواین قفس
بیا بیا همه کسم تو چاره نفسم
توی این قفس،تو طبیب دردم
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
نترس عزیزم جوری میام باهات دلت آروم بگیره
دست تو را میگیرم تا که دلت نه لرزه
چیزی نمیگم که دلت نگیره
دوباره غم تو چهرت بشینه
بخنند عزیزم پنچره های خوشبختی همیشه باز
نقره ای از ماه تو آسمون غرق نیاز
دلم میخاد کنار تو باشم
احسا تو را حس کرده باشم
نگو که نمیشه دلم میشکنه
سر تو بزار رو سینه ام دلت آروم بگیره
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
هر سال چشم انتظارزمستون میمونم
تا که برسه روز تولد تو
با من برایت هدیه بگیرم
برات قصه عاشقونه بگویم
از آدم برفی زمستانی بگویم
دلم میخواد فریاد بزنم
به اهل دنیا بگم من
فرشته ای از آسمون قدم گذاشته رو زمین
روز تولد تو ستاره ها رمیدند
کبوتر های عاشق به خونه شون رسیدند
جشن تولد تو بخت یکی از راه رسید
تشنه لبی به دریا رسید
روز تولد تو ستاره های آسمون
به تماشا لبخند تو یکی یکی روشن شدند
آسمون آبی رنگ چقدر رویایی بود
روز تولد تو سردی زمستان ازه راه رسید
با لبخند زیبای تو برفها عروس بام ها میشد
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
ستاره قشنگ شبای من
باتو یه رنگ دنیای من
غم دوری تو عذاب میده به من
حال روزم خوش نیس غمگینم بی تو من
دست تو بزار تو دست من
با تو زیبا میشه روزهای من
ستاره شبهای من
آرام جان و خواب من
صبح دل انگیر زیبای من
وقتی تو توی آسمون شبهای من
با نوری پر از محبت میدرخشی تو آسمون من
چقدر زیبا میشه فردای من
با تو بودن بوی خوشبختی میده برای من
با نفس،عشق تو زنده ام من
لحظه هایم شاد میشه به کام من
ستاره قشنگ شبای من
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
حسرت روزها رو خوردن
رفته از دست چه آسون
فایده ای نداره زندگی
وقتی مقصد آخرت خاکی
شده برای ما یه دنیا
این اسم قشنگ خاک اما طلا
چه شیرین هس تو منزل
چه صفای دارد خانه دل
هرکس که بدوند از عشق
دیگر گناه نکند از نا حق
عمر آدمی دو سیب هست
موندن و رفتن ما یکی هست
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
گوشی رو برار نشکن دلم را
لحظه ای شاد کن قلبم را
باور بکن میمیرم من اینجا بی تو
هرشب من گریه میکنم بخاطر تو
بخدا ندارم طاعت دوری تورا
بد جوری حالم گرفته،به کی شکایت کنم
آخه کم دارم دستای تورا
هس آرامش وجودم صدای تو
ولی افشوش باور نداری تو
گوشی رو بردار آروم کن با صدایت
من اینجا چه غریبانه میمیرم بخاطرت
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
مرا باور کن تو لحظه های بی کسی
من همونم که وجودم را فدای تو میکنم
غم این دنیا رو کشیدم تو قسه سینه ام
قلبم رو خونه غم هایت کردم
نباشد روزی که غمگین باشد دلت
ای کاش که بمیرم که نفهم چی بود غمت
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
دوستت دارم تو قلب تو هم چو گلی شقایق باشم
دوستت دارم ز باغ آرزوهایت بهترین آرزوی تو باشم
دوستت دارم تو دریای وجودت مثل مراوید باشم
دوستت دارم سینه ریزه گردنت باشم صدای خوش تبش قلب تو را گوش کنم
دوستت دارم جا کلید،کلید در خونت باشم نرمی دستاتو حس کنم
دوستت دارم درسینه تو اسم من باشد با دلی خوش و قلبی مهربان پا به خونت بذارم
دوستت دارم مثل ابر بهاری نم نمک ببارم که تماشای نگاه تو،من باشم
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
من مستجر پر دردم
توی مالک قلبم
تنها توی امید فردایم
بیای ای صاحب قلبم
بی تو چشمام بارونه
شبهای پرستاره دلم پراز آهه
بی تو من از عاشقی خسته ام ،دل شکسته ام
تو آغوش گرمت پناهم بدار ای نازنینم
نازنینم دامنت شده خوابگاه خستگی هایم
این گونه شده دل بستگی هایم
لبت را بگذار تو لبم
طمع بوسه را بچشم
منو بی تو موندن تو لحظه هی مرگ
مردن تو سکوت شب سیاه دل تنگ
این دقایق ثانیه هاش چه نفس گیره
تا ببینی که چه آسون عشقت از دست رفته
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
وقتی قهر میکنی از من،دنیای من پراز غم میشه
سکوت تو دلم را میشکنه
دل دیگه طاعت سکوت نداره
لب خند بزن دلم را شاد بکن
شادی هایم را با تو قسمت میکنم
زندگی من بی تو،ارزش نداره
انگاری غم و غصه با من همسایه شده
دوری نگاه تو از من
خشکیده احساس عاشقانه من
صدایم کن آرام بشه دل من
یاد اون لحظه ها بودن بامن
چه زیباست تماشا دریا چشمانت
چشم من،دل ممممن مشه غرق تماشای نگاهت
آز من آرامش و بگیر احساس محبت رو بگیر اما نگاهت را از من نگیر
من
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
تاکه هستیم نیستیم هیچ کس
وقتی که غم ما را به فراموشی برد
هستیم همه کس
بزن گیتار امشب دلم غم دارد ای شب
هوای دوری از عشقم
چشام می بارد هر شب
شب های باتون بودن چه صفای داشت
خندات من و به تماشا لبانت می انداخت
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
تومیری و نگاه نمیکنی به من
آتش میزنی به جون من
نگاهت را دریغ میکنی از من
انگاری قهری و میخای دورشی از من
تو مست و مستم میکنی
می پرستم میکنی
اگه میپرستی نکنم چکار کنم
طبیب درد و دل عاشقم و از کی به جویم
مرهم راز دار قلب،شکستم
تو دستام جام شراب،برای من طلانابیست
نا از اون جرعه بنوشم به دردم کنه شفاعت
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
با نگاه پریشانت
با دل غمگین ات
قلبم رو نشونه نگیر گلم
من از تیر کمان نگاهت می ترسم
تحمل دیدن دل غمگین تو را ندارم
قلب من پریشان میشه
وقتی تورا دلگیر می بینه
چقدر تو اون لحظه شکسته میشم
میگم ای خدا کاش بمیرم که نبینم
رنگ گلم پریده مثل گل زمستون
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
تورا داشتن تو این روزگار نامردی
بهترین آرزو من توی زندگی
تو اون لحظه های بی کسی
تگیه گاه من بودی و ابدی
نازنین دوستت دارم
توی دریای چشمانت تا جون دارم شنا کنم
از عمق وجودم بشینم کنارت گلم
تا پای جون از ته،دل سیر نگات بکنم
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
تقصیر من و تو نیست
شاید قسمت مون همین هست
نه میشه گریه کرد
نه میشه لب خند زد
این تقدیر سر نوشته
خدا خودش نوشته
تو اوج محبت جدا بشم ما برای همیشه
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
تا تو نیستی ببنی،من بی تو عرق دریا غمم
مرا موج حسر ت دوریت بگام خودش کشیده من بی تو میترسم
تو همون قایق نجاتی,من به تو نیازمندم
تو اون لحظه ای غرق دریای غمم
مرا به آغوش خودت بگیر که من به تو محتاجم
من هنوز پشت این درهای بسته چشم به راه تو هستم
پشت این پنجره های بسته می شینم هر شب به خیال آمدنت
نگاهم به اون گوچه دل تنگ،خانه من بی تو خانه غم هست
یه روزی بود که قلبت خانه من یود
من اون روزها رو لحظه شماری میکنم بیاید شاید
مرا دست خدا نسپار
یه روزی بود که قلبت خانه من بود
من اون روزها رو لحظه شماری میکنم بیاید شاید
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
جمعه 6 دی 1392 |
باز این عشق تو هست تو دلم خونه کرده
دوری تو از عشق من دلم را ویرانه کرده
باز اگر زیر آتیش نگاه چشمانت مرا بسوزانی
جز تو کس نخواهم گفت عشقم تو هستی
من تورا دوستت می دارم
همچو پروانه به دوریت میگ ردم
من با تو عشق تو زنده هستم
بعد عشق تو من خودم هم نبودم
این شراب جام مستی در دستم
بی تو هرگز نمی برم بر لبانم
باز این عشق تو هس مرا عاشق تر کرده
هم چو مجنون بی لیلی سر به بیابان نهاده
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
دو شنبه 11 شهريور 1392 |
مرا تواين جاده تنگ بي پايان تنها نذار نانينم
پر پروازمو نشكن بمون پيشم
كه من به وجود تو محتاجم
بشكن اين سكوت و نرو بمون كنارم
زندگي با تو معنا داره،بي حضور تو مثل پاييز زندگي
قصه نرسيدن فصل سرما،دل كندن برگ زشاخه و جدايي
بذاز گاهي نيلوفرت باشم
كه براي نفس كشيدن به دور تو بچرخم نازنينم
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
یک شنبه 10 شهريور 1392 |
كاش مي شد با تو زندگي ميكرد
ميون گلها لب خند تو را پيدا كرد
كاش در باغ آرزو هايم تك درختي باشيد
در زيز سايه مهرباني تو هميشه شاد بود
كاش گذرت سر كوي ما بود
كمي از حال من خبرت بود
كاش تو آسمون ابري بوديد
لحظه تنهايم كمي مي گريختيد
كاش كه شبا ستاره بوديد
تماشايم ميكردي وقتي دلم پر از غم بود
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
یک شنبه 10 شهريور 1392 |
اي كاش كه نقاش بودم
عكس چشاتو مي كشيدم
ميگذاشتم توي تاقچه اتاقم
هر روز روي گل تو مي ديدم
باتو بودن چه حس قشنگيست
لحظه اي منو غرق تماشا كنه لب خندت
در بهار زندگي من چه زيباست ديدنت
انگاري مثل تولد دوباره غنچه هاست
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
|
شنبه 5 اسفند 1391 |
|
نویسنده : بالع مایان
|
|
